مرز جنون
چشم تو ابراهیم را هم کرده کافر
لات و هُبَل بودند چشمانت، من آذر
وقت تماشایت تمامم می شود چشم
ذکر لبانم می شود "اللّه اکبر”
نقّاشی دست کمال الملکی انگار
نقّاشت از خون دلم برداشت جوهر
چشم حسودان دور، وقت دیدنت کاش
هر پنجره کور و در و دیوارها کر
مرز جنون مختصّ مجنون بود، اما
تاریخ را تکرار کردی بار دیگر
چشمانت الماس و لبت یاقوت سرخ است
نادر نیاورد این چنین از هند گوهر
دنیای ناامنی ست، جز آغوشِ امنم
از سرزمین دیگری سر در نیاور
چشم تو ابراهیم را هم کرده کافر
لات و هُبَل بودند چشمانت، من آذر
وقت تماشایت تمامم می شود چشم
ذکر لبانم می شود "اللّه اکبر”
نقّاشی دست کمال الملکی انگار
نقّاشت از خون دلم برداشت جوهر
چشم حسودان دور، وقت دیدنت کاش
هر پنجره کور و در و دیوارها کر
مرز جنون مختصّ مجنون بود، اما
تاریخ را تکرار کردی بار دیگر
چشمانت الماس و لبت یاقوت سرخ است
نادر نیاورد این چنین از هند گوهر
دنیای ناامنی ست، جز آغوشِ امنم
از سرزمین دیگری سر در نیاور
فاطمه اتحاد
تاریخ ثبت شعر : 1399/01/20
تاریخ ثبت شعر : 1399/01/20
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
مرز ,جنون ,الماس ,دیگرچشمانت ,لبت ,سرخ ,می شود ,سرخ استنادر ,یاقوت سرخ ,لبت یاقوت ,و لبت
درباره این سایت