نفرین به آینه
مثل لقمه ای بزرگتر از دهان
مثل لقمه ای بزرگتر از دهان
درگلویم گیر افتاده ای
و راه نفسم را بسته ای
نه برمی گردی
نه از ذهنم می روی
و من هر روز لنگان لنگان
به آینه نزدیک می شوم
به رنگ خرمایی موهایم
به ابروان و چشمانم نگاه می کنم و به لب و گونه هایم
و بعد به خودم می گویم
کدامشان را دوست نداشت؟؟؟
و چقدر تمام آینه ها نفرت انگیزند
وقتی آدم به چشم معشوقه اش
زیبا به نظر نرسد
می خواهم قلبم را از کینه پر کنم
از خشم
از نفرت
از انتقام
و از تهه دل فریاد بکشم
این روزها آدمها
چهره ی زیبا می خواهند .
زهرا نوجوان
تاریخ ثبت شعر : 1398/10/23
تاریخ ثبت شعر : 1398/10/23
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
آینه ,زیبا ,نفرت ,زهرا ,نفرین ,اش ,نفرین به ,به نظر ,نظر نرسدمی ,زیبا به ,اش زیبا
درباره این سایت