کِی
کی می توانم با شما در گوشه ای خلوت کنم
حسّ غریبِ گریه را با چشمتان قسمت کنم
افسوس، احساسِ شما با من غریبی می کند
تا کی چنین دیوانگی، در گوشه ی غربت کنم
رفتید مثل قاصدک، تا دور دستِ آرزو
من نیز مانند شما باید شبی هجرت کنم
آخر گناهِ ما چه بود. عشق و جنون و بی کسی؟!
تا کی نباید با شما ای آشِنا صحبت کنم؟!
چیزی بگویید از خزان! حرفی، کلامی، واژه ای
شاید به این بیگانگی، مثل شما عادت کنم
کی می توانم با شما در گوشه ای خلوت کنم
حسّ غریبِ گریه را با چشمتان قسمت کنم
افسوس، احساسِ شما با من غریبی می کند
تا کی چنین دیوانگی، در گوشه ی غربت کنم
رفتید مثل قاصدک، تا دور دستِ آرزو
من نیز مانند شما باید شبی هجرت کنم
آخر گناهِ ما چه بود. عشق و جنون و بی کسی؟!
تا کی نباید با شما ای آشِنا صحبت کنم؟!
چیزی بگویید از خزان! حرفی، کلامی، واژه ای
شاید به این بیگانگی، مثل شما عادت کنم
نوران شیرزاد
تاریخ ثبت شعر : 1398/08/07
تاریخ ثبت شعر : 1398/08/07
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
مثل ,ای ,کی ,گوشه ,چیزی ,شیرزاد ,با شما ,در گوشه ,ای آشِنا ,شما ای ,نباید با
درباره این سایت