افسوس
کاش
دیوار خانه ات بودم
گاه گاهی
به من
تکیه می دادی .
یا سقف بالای سرت
یا سقف بالای سرت
شبهای بی خوابی ؛
زل می زدی به من
دانه دانه عاشقانه هایت را
مرور می کردی .
یاحتی
یاحتی
پنجره ی اتاقت
هرصبح
شعاع نور با شیطنت
ازمن می گذشت
صورتت را می بوسید
گونه ات را نوازش می کرد
با پلکت بازی .
افسوس؛
نه دیوارم؛ نه سقف؛ نه پنجره.
خرمالوی گس درخت حیاط خلوتم
هر پاییز منتظر به گرمای دستهای تو
خوراک گنجشکها می شوم.
منصوره صادقی
تاریخ ثبت شعر : 1398/10/03
تاریخ ثبت شعر : 1398/10/03
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
ات ,منصوره ,افسوس ,پنجره ,خرمالوی ,درخت ,پنجره خرمالوی ,نه پنجره ,سقف؛ نه ,خرمالوی گس ,گس درخت
درباره این سایت