هبوط
و ابری که از" تو " باریدن گرفت
آبستنِ لحظه های سرخ گونِ آفرینش تو بود
که فلق را
بی وقفه به وصل تو می دوید
و " ثانیه " هایی که برای " تو " خلق می شد.
گویی کوه ها
سختیِ ریشه ها را از تو وام گرفته اند
که چشم درچشمانِ زمین
جای قدم های خودرا ستایش می کنند
ردِ آبی غروبی سِحرانگیز
چشم سومِ نگاهِ تو بود .
فاطمه هاشمی
تاریخ ثبت شعر : 1398/07/16
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
تو ,فاطمه ,های ,خودرا ,ستایش ,کنندردِ ,از تو ,های خودرا ,قدم های ,زمینجای قدم ,خودرا ستایش
درباره این سایت