تنهایی
رفت و شروع قصه ی عشقم تباه شد
رفت و شروع قصه ی عشقم تباه شد
احساسِ پا به ماهِ دلم، زا به راه شد!
وقتی که ذره ذره ی من گُر گرفت و سوخت
آغوش او برای رقیبم پناه شد
آغاز قصه پای تلاشم به سنگ خورد
هر تکه ام شکسته و لبریزِ آه شد
روی مسیر زندگی ام، ردِّ خستگیست
عمرم خرابِ حسرتِ یک تکیه گاه شد
تنهایی ام هزینه ی دل بستنم به اوست
"مفهوم عشق" پیش دلم روسیاه شد!
رقیه نوری پور
تاریخ ثبت شعر : 1398/11/19
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
ی ,تنهایی ,رقیه ,ام ,ذره ,نوری ,رقیه نوری ,یک تکیه ,حسرتِ یک ,خرابِ حسرتِ ,تکیه گاه
درباره این سایت