مجموعه بی برگ و باری اثر بهاره مرادنژاد
شاعرانه
بغض و غمِ عاشقانه را می فهمی؟
شب گریه ی بی بهانه را می فهمی؟
از خنده ی چشمِ روشنت می ترسم
ترسیدن شاعرانه را می فهمی؟
بغض و غمِ عاشقانه را می فهمی؟
شب گریه ی بی بهانه را می فهمی؟
از خنده ی چشمِ روشنت می ترسم
ترسیدن شاعرانه را می فهمی؟
بهاره مرادنژاد
جنون
درونش دختری کز کرده غمگین است
درونش دختری محتاج تسکین است
خودش را داده دست قرصِ خواب آور
جوانی که دلش دارالمجانین است
بهاره مرادنژاد
درونش دختری محتاج تسکین است
خودش را داده دست قرصِ خواب آور
جوانی که دلش دارالمجانین است
بهاره مرادنژاد
پائیز
ما وارث اشک و گریه در پائیزیم
با کوچه و بویِ نم به هم می ریزیم
باران که به شوقِ شعرمان می بارد
از واژه و استعاره ها لبریزیم
ما وارث اشک و گریه در پائیزیم
با کوچه و بویِ نم به هم می ریزیم
باران که به شوقِ شعرمان می بارد
از واژه و استعاره ها لبریزیم
بهاره مرادنژاد
دوری
دلبسته به شعر و کُنجِ عُزلَت بودیم
در حسرت یک خیال راحت بودیم
دلتنگ شدیم و بین مان دوری بود
ما تشنه ی یک سلام و صحبت بودیم
دلبسته به شعر و کُنجِ عُزلَت بودیم
در حسرت یک خیال راحت بودیم
دلتنگ شدیم و بین مان دوری بود
ما تشنه ی یک سلام و صحبت بودیم
بهاره مرادنژاد
زاگرس
تا برگ بلوطِ پیر افروخته شد
کاشانه ی امنِ جوجه ها سوخته شد
در شعله ی داغِ زاگرس ماندم با
چشمی که به دست آسمان دوخته شد
بهاره مرادنژاد
تاریخ ثبت اشعار : 1399/04/07
سرقت ادبی از این مجموعه شعر پیگرد قانونی دارد
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
ی ,بی ,بهاره ,برگ ,دختری ,یک ,را می ,بی برگ ,برگ و ,که به ,بودیمبهاره مرادنژادزاگرستا
درباره این سایت