مجموعه راه اثر راحله غضبانی
جرعه نگاهی
هر وقت بگویی و بخواهی بشود
دل مست به یک جرعه نگاهی بشود
لب را نگشودم و تو خواندی همه را
یک روح و دو جسم گاه گاهی بشود
دل شاد به یک خندهی دلدار شود
شب روشن از آن چشم سیاهی بشود
تاریک شود روز به دور از نگهت
دل غمزده از حسرت و آهی بشود
از کوه شود کاه بسازی روزی
هم معجزهای با پرکاهی بشود
از خلد براندش به زمین آدم را
چون خوردن یک سیب گناهی بشود
دل چونکه به پادشاه خوبان گرم است
پیروز به لشکر و سپاهی بشود
راحله غضبانی
هر وقت بگویی و بخواهی بشود
دل مست به یک جرعه نگاهی بشود
لب را نگشودم و تو خواندی همه را
یک روح و دو جسم گاه گاهی بشود
دل شاد به یک خندهی دلدار شود
شب روشن از آن چشم سیاهی بشود
تاریک شود روز به دور از نگهت
دل غمزده از حسرت و آهی بشود
از کوه شود کاه بسازی روزی
هم معجزهای با پرکاهی بشود
از خلد براندش به زمین آدم را
چون خوردن یک سیب گناهی بشود
دل چونکه به پادشاه خوبان گرم است
پیروز به لشکر و سپاهی بشود
راحله غضبانی
چه کسی؟
بر سر عشق چه آمد چه شد آن گفت و شنود
چه کسی مهر و تولای دلش را بربود
در شب تار نتابید چو مهتاب دگر
از چه در بستر احساس من امشب نغنود
دل مجنون شدهاش در پی لیلای که شد
دلپریشانی و بی تابی او بهر چه بود
چه کسی نقش مرا پاک نمود از دل او
چه کسی تشنهی احساس مرا سیر نمود
آن که از عشق دلم شعر و غزلها می گفت
از برای چه کسی جز دل من شعر سرود
با دل عاشق شدم و دست وفا دادم حیف
خنجر تیز جفا آمده بر سینه فرود
آتش عشق به دوری نشود سرد و خموش
میشود خاطرهها را مگر از یاد زدود
راحله غضبانی
بر سر عشق چه آمد چه شد آن گفت و شنود
چه کسی مهر و تولای دلش را بربود
در شب تار نتابید چو مهتاب دگر
از چه در بستر احساس من امشب نغنود
دل مجنون شدهاش در پی لیلای که شد
دلپریشانی و بی تابی او بهر چه بود
چه کسی نقش مرا پاک نمود از دل او
چه کسی تشنهی احساس مرا سیر نمود
آن که از عشق دلم شعر و غزلها می گفت
از برای چه کسی جز دل من شعر سرود
با دل عاشق شدم و دست وفا دادم حیف
خنجر تیز جفا آمده بر سینه فرود
آتش عشق به دوری نشود سرد و خموش
میشود خاطرهها را مگر از یاد زدود
راحله غضبانی
تنهایی
درد و رنج بی کسی ما را پریشان میکند
چشم دل را درد تنهایی چو گریان میکند
میروم پیش خدا باید بدانم آخر او
درد تنها بودنش را با چه درمان میکند
راحله غضبانی
درد و رنج بی کسی ما را پریشان میکند
چشم دل را درد تنهایی چو گریان میکند
میروم پیش خدا باید بدانم آخر او
درد تنها بودنش را با چه درمان میکند
راحله غضبانی
تاریخ ثبت اشعار : 1399/04/16
سرقت ادبی از این مجموعه شعر پیگرد قانونی دارد
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
دل ,کسی ,یک ,شعر ,عشق ,درد ,به یک ,دل من ,جز دل ,من شعر ,سرودبا دل
درباره این سایت