مجموعه بهار اثر سعید شفیعی نوید
جنگ هنر
میان شاپرکان جنگ بر سر هنر است
در این زمینه نگاه تو بهترین اثر است
سرودن از تو به محض هبوط انسان بود
و اولین غزل از آدم ابو البشر است
شکست خنده ی تو، انحصار سوهان را
فروش خنده ات از "حاجحسین" بیشتر است
نفوذ تا تن تو این وصال ممکن نیست
هنوز پیرهنت در برابرم سپر است
لب ات دوباره چرا "قرمز" است، می دانی؟
که قوت غالب دیوانه دائما خطر است!
بس است این همه تبلیغ عطر قلابی
زبان تلخ شما یک برند معتبر است
به شبنشینی من گفت و گوی "بی" خبری ــ
نیامدی و نبود تو بدترین خبر است
میان شاپرکان جنگ بر سر هنر است
در این زمینه نگاه تو بهترین اثر است
سرودن از تو به محض هبوط انسان بود
و اولین غزل از آدم ابو البشر است
شکست خنده ی تو، انحصار سوهان را
فروش خنده ات از "حاجحسین" بیشتر است
نفوذ تا تن تو این وصال ممکن نیست
هنوز پیرهنت در برابرم سپر است
لب ات دوباره چرا "قرمز" است، می دانی؟
که قوت غالب دیوانه دائما خطر است!
بس است این همه تبلیغ عطر قلابی
زبان تلخ شما یک برند معتبر است
به شبنشینی من گفت و گوی "بی" خبری ــ
نیامدی و نبود تو بدترین خبر است
سعید شفیعی نوید
سهام اشک
خوشآمدی به غزلخانهی محقر من
به شرکت غم و اندوه غولپیکر من
شب است، گسترهی قهر آسمان با ماه
هوای حوصله ابریست» توی کشور من
دوباره شاخص بغضم شکسته شد، یعنی
سقوط میکند اشکم، سهام برتر من
سراب گریهی از خنده کاملا پیداست
درون آیـنـهی تـا ابـد مـقعـر مـن
چه قدر آن طرف میز جای تو خالی است
نشسته جنبشی از هیچ در برابر من
و این مکالمه بین من و خودم خوب است
بریز چــای دوباره برای دلـبـرِ من
خوشآمدی به غزلخانهی محقر من
به شرکت غم و اندوه غولپیکر من
شب است، گسترهی قهر آسمان با ماه
هوای حوصله ابریست» توی کشور من
دوباره شاخص بغضم شکسته شد، یعنی
سقوط میکند اشکم، سهام برتر من
سراب گریهی از خنده کاملا پیداست
درون آیـنـهی تـا ابـد مـقعـر مـن
چه قدر آن طرف میز جای تو خالی است
نشسته جنبشی از هیچ در برابر من
و این مکالمه بین من و خودم خوب است
بریز چــای دوباره برای دلـبـرِ من
سعید شفیعی نوید
غزال غزل
رفتی که عشق انفعالی برنگردد
لبخند هر چند احتمالی برنگردد
تا برق شادی در مدار چشمهایم
حتی به قدر اتصالی برنگردد
ای کاش سیل خاطرات خانمان سوز
همراه باران شمالی برنگردد.
از جادههای رقص گندمزار در باد
جای تعجب نیست، شالی برنگردد
دستان محتاج به حَبلِ اللّه» مویات
راهی ندارد باز خالی برنگردد؟
بعد از تو شاعر ماندنم سخت است، وقتی
از بیشهی شیران، غزالی برنگردد
رفتی که عشق انفعالی برنگردد
لبخند هر چند احتمالی برنگردد
تا برق شادی در مدار چشمهایم
حتی به قدر اتصالی برنگردد
ای کاش سیل خاطرات خانمان سوز
همراه باران شمالی برنگردد.
از جادههای رقص گندمزار در باد
جای تعجب نیست، شالی برنگردد
دستان محتاج به حَبلِ اللّه» مویات
راهی ندارد باز خالی برنگردد؟
بعد از تو شاعر ماندنم سخت است، وقتی
از بیشهی شیران، غزالی برنگردد
سعید شفیعی نوید
شهاب سنگ
لطفا نگو که حادثه ها عاشقت شوند
یعنی: مسیرهای "هما" عاشقت شوند
می ترسم از شکستن ایمان که ممکن است
قبله، اذان، نماز، دعا عاشقت شوند
از تنگی نفس همه خواهیم مرد اگر
ملکول های توی هوا عاشقت شوند
اصلا عجیب نیست سکوتم بدون تو
وقتی که تارهای صدا عاشقت شوند
آری شهاب سنگ به ما هدیه می دهند
مگذار ساکنان فضا عاشقت شوند
با این نگاه کردنت اصلا بعید نیست
مردان کور هم، به خدا عاشقت شوند
لطفا نگو که حادثه ها عاشقت شوند
یعنی: مسیرهای "هما" عاشقت شوند
می ترسم از شکستن ایمان که ممکن است
قبله، اذان، نماز، دعا عاشقت شوند
از تنگی نفس همه خواهیم مرد اگر
ملکول های توی هوا عاشقت شوند
اصلا عجیب نیست سکوتم بدون تو
وقتی که تارهای صدا عاشقت شوند
آری شهاب سنگ به ما هدیه می دهند
مگذار ساکنان فضا عاشقت شوند
با این نگاه کردنت اصلا بعید نیست
مردان کور هم، به خدا عاشقت شوند
سعید شفیعی نوید
تاریخ ثبت اشعار : 1399/05/06
سرقت ادبی از این مجموعه شعر پیگرد قانونی دارد
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
عاشقت ,تو ,شفیعی ,است، ,خنده ,قدر ,سعید شفیعی ,از تو ,اللّه» مویاتراهی ,حَبلِ اللّه» ,به حَبلِ
درباره این سایت