توهّم
چقد حالِ دلم خوبه تو این روزای بارونی
تو این روزا که همپامیّ و می دونم که می مونی
عجب آرامشی خوابه تو عمقِ چشم معصومت
مه آلوده. ولی گرمه صدای خوب و آرومت
فضای سینه لبریزه از عشقی که تو بخشیدی
تو این دیوارو دیدی و از آوارش نترسیدی
دلم گرمه به عشقی که بدونِ وقفه می باره
به احساسی که می دونم، هوای یادمو داره
پر از امنیّت و عشقی، پر از حرفای بارونی
چه بی اندازه لبریزم اَزت ای عشقِ پنهونی
کجا بودی تو روزایی که دردُ گریه می کردم
تو شب هایی که انگاری، پیِ فانوس می گردم
کجا بودی ببینی غم، پر و بالم رو می بنده
ببینی باغِ بارونی، ازین دلمُرده دل کنده
زمستونی ترین فصلِ کتاب زندگی بودم
که حتی آخرِ اسفند، نه خندیدم.نه آسودم.
تو این دنیای آشوبُ پر از شعر و غزل کردی
شبا تو خواب و تو رؤیا، منو محکم بغل کردی
هوای عشقمو داری بدونِ وقفه، می دونم!
منم تا آخرِ عمرم، فقط مالِ تو می مونم.
نوران شیرزاد
تاریخ ثبت شعر : 1398/07/19
تاریخ ثبت شعر : 1398/07/19
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
تو ,عشقی ,گرمه ,بدونِ ,بودی ,آخرِ ,می دونم ,عشقی که ,تو این ,که می ,پر از
درباره این سایت