آغوش مرگ
بی اعتقادم به قانون گربه های زخم خورده!
بی اعتقادم به قانون گربه های زخم خورده!
روح خسته ام
آمده است
عرف بشکند
و جنازه اش را رسوا کند!
ماه که هرشب کنارم
ماه که هرشب کنارم
قهوه می نوشید و سیگار می کشید .
شاهد بود!
مرگ.
گردنبدی ک در صندوقچه جواهراتم پنهان شده بود .
تا شبی به دور گردنم بپیچد و در آغوشش مرا ببوسد!
بوسه ای به تلخی نبودت
که ثانیه
ثانیه
تکرار می شد!
صدای پای رفتنت سمفونی مرگباری
صدای پای رفتنت سمفونی مرگباری
که با شنیدنش
موهایم رقصان با عطر تو را
به دور گردن آویختم
و روی تن مرگ تاب خوردم!
شمع با شانه ای لرزان می گرید!
شمع با شانه ای لرزان می گرید!
دستخط دیوانه ای لای کتابت!
آیینه ترسوی اتاق
گواه می دهند
دیشب زنی در حوالی رفتنت بدون بال به پرواز درآمده.
و لبهای مرگ را با اشتیاق بوسیده است!
زهرا چمن مطلق
تاریخ ثبت شعر : 1398/07/15
تاریخ ثبت شعر : 1398/07/15
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
ای ,چمن ,رفتنت ,مطلق ,زهرا ,آغوش ,زهرا چمن ,چمن مطلق ,شانه ای ,با شانه ,شمع با
درباره این سایت