بی نام
روی هیچ دیواری
روی هیچ دیواری
تصویری از صورتم
نخواهند کشید
نامم بر کوچه و خیابانی
ماندگار نخواهد شد،
هرگز
من!
من!
شهیدِ جنگ های بی نامم
درون لباس هایم زندگی می کنم
و در کفش هایم راه می روم
عبور می کنی هر لحظه
عبور می کنی هر لحظه
و رد نگاهم در تو
ماندگار خواهد شد
نگاهی در من جا نخواهی گذاشت
تو را نمی شناسم
مرا نخواهی شناخت
چون خونِ میان رگ هایت
به تکرار من ناچار
چون طپش هایی مدام
آنگاه که در تو بایستم
آنگاه که در تو بایستم
از من می روی
و چقدر دیر شده
وقتی شن ها بفهمند
دریا ترک شان کرده .
فاطمه (فاطیما) ایمانی
تاریخ ثبت شعر : 1398/11/19شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
بی ,فاطمه ,ماندگار ,نخواهی ,فاطیما ,هایم ,فاطمه فاطیما ,طپش هایی ,ناچارچون طپش ,من ناچارچون ,تکرار من
درباره این سایت