محل تبلیغات شما


من همون روز تولد مردم

ننگ یه بی آبرویی با منه
جای داغِ برده بودن رو تنم
من همون عقده ی چندصد سالم
که باید دفن بشم توو وطنم

دستی که انداختی دور گردنم
فکر می کردی حلقه ی دار بشه؟
یا با حرفایی که پشتمون زدن
پدرم  عمری  گرفتار بشه؟

فکر می کردم جای هر آغوشی
که یه عمر ازم دریغش کردن
بتونم پیش تو آروم باشم
تا خوشی های منم بر گردن

آرزوی پدر من این بود
که پسر شم ولی بدآورم
آخه دختر شدم و واسه پدر
من همون روز تولد مردم!

جرم دختر بودنم با من بود
من که از آغوش تو ترسیدم
حالا که اشک میریزن واسه من
بگو جز کنایه چیزی نشنیدم

بگو که چطوری قاتلم شدن
مردمی که خونمو می خوردن
پدری که پاره ی تنش بودم
جلو چشماش کفنم رو بردن


زهرا شادباش
تاریخ ثبت شعر : 1399/03/19

شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی

غم آزرده - فرشته گلدوست طالکوئی

کِی - نوران شیرزاد

روز ,تولد ,ی ,تو ,مردم ,پدر ,من همون ,روز تولد ,همون روز ,تولد مردم ,پدر من

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

grudecarex ovetsime myg-m-s ثبت شرکت - ثبت لوگو - ثبت شرکت خاص مجسمه سازان فرزام,تولید مجسمه فایبرگلاس , مجسمه پلی استر , مجسمه رزین Richard's notes سئو سایت Herman's memory دانلود تم و پس زمینه زیبا گوشی فروشگاه صورتی ایران مارکت سنتر