خانم زهرا رشیدی ( علویجه)
- عضو کانون شعر ایران
- شاعر
- متولد : 1364/06/26
- عضو کانون شعر ایران
- شاعر
- متولد : 1364/06/26
- اصفهان
- تحصیلات : کارشناس الکترونیک
جهت رویت اشعار ثبت شده اینجا کلیک کنید
مختصری از زبان شاعر :
از ۱۵ سالگی مینوشتم و در جلسات شعر خوانی شرکت می کردم از ۱۸ سالگی دور افتادم از علاقه ام. می نوشتم ولی نه خیلی جدی حدودا یکسال هست دوباره دست به قلم شدم
کوچ
من کوچ کردم از پاییز به تابستان
من کوچ کردم از پاییز به تابستان
از آبان به تیر ماه
از پنجره ی اتاقم به پنجره ی اتاقت
از لا به لای کتاب هایم به برگ برگ کتاب هایت
از تناقض هایمان به یکی شدن لبخندمان
از دست های سرد و عرق کردهام به نجابت چشم هایت
در من تکراریست بیهوده
بغضی فریاد نشده
یکجا نشین شدهای
در من تکراریست بیهوده
بغضی فریاد نشده
یکجا نشین شدهای
و من همواره تن پوش شب را از تن بیرون می آورم
و به گرمای خیالت پناه میبرم.
زهرا رشیدی
مرداد ماه
مرداد ماه
فال من از تو آغاز شد
از روزهای گرمت،
فال من از تو آغاز شد
از روزهای گرمت،
از عصر های دنج
از میانه ی میانه ی خورشید
یک تولد در فنجانم نقش بسته بود
و یک شروع ناتمام
یک جفت چشم و قلبی که بی امان می تپید
من قهوه ام را تلخ می خورم
من فالگیر نیستم.
من فالگیر نیستم.
زهرا رشیدی
تنهایی ام
تنهایی ام دانه ی سفیدیست ترش و تلخ
تنهایی ام دانه ی سفیدیست ترش و تلخ
در قلب اناری که پاییز برایت ارمغان آورد
تنهایی ام ترس نیلوفریست در مردابی که برایش کمین مرگ گذاشته
تنهایی ام آه نهانی است
تنهایی ام ترس نیلوفریست در مردابی که برایش کمین مرگ گذاشته
تنهایی ام آه نهانی است
در میان سینه ات
که از پشت تصنع لبخند هایت بیرون میزند
زهرا رشیدی
خیال
تنهایی ام گمانیست بارانی برای کویری که فتح ابلهانه ای کرده
هر سال با تو نبودت را شمعی فوت می کنم
و تلخ می شوم
از سهم کیکی که برای تو کنار میگذارم
و باز سهم منمیشود
بعد از تو بارها مرده ام
بیا و دیگر خیال نباش
بیا تا اندوه هایمان را شبی پنهانی دفن کنیم
با تو اعجاز می شود در من
در باور من نمی گنجد فراموشی
وقتی تمام عاشقانه هایمان را در خواب با تو دیدهام
تو خلاصه منی که به یادِ باد سپردهام .
تنهایی ام گمانیست بارانی برای کویری که فتح ابلهانه ای کرده
هر سال با تو نبودت را شمعی فوت می کنم
و تلخ می شوم
از سهم کیکی که برای تو کنار میگذارم
و باز سهم منمیشود
بعد از تو بارها مرده ام
بیا و دیگر خیال نباش
بیا تا اندوه هایمان را شبی پنهانی دفن کنیم
با تو اعجاز می شود در من
در باور من نمی گنجد فراموشی
وقتی تمام عاشقانه هایمان را در خواب با تو دیدهام
تو خلاصه منی که به یادِ باد سپردهام .
زهرا رشیدی
سخت جان
سخت جانم ،به شمایلِ سرو ولی
از درون بید مجنون
فاخته ای زخمی
دیواری ترک برداشته
نفسی به شماره افتاده
این را آخرین باری فهمیدم که بعد از سال ها
سخت جانم ،به شمایلِ سرو ولی
از درون بید مجنون
فاخته ای زخمی
دیواری ترک برداشته
نفسی به شماره افتاده
این را آخرین باری فهمیدم که بعد از سال ها
نگاهت را به آغوش کشیدم
زهرا رشیدی
سمفونی شب
تیک تاک ساعت
چک چک آب
دوپ دوپ قلب
جیر جیر جیرجیرک
چه هم نوازی زیباییست
سمفونی شب
و من با بلیط خیالت دعوتم به
اعماق تاریکی
به گذر سایه ها
به توهم باران
و سکوت تلنگریست که دوباره
مرا در تابوت تنهایی رها میکند
تیک تاک ساعت
چک چک آب
دوپ دوپ قلب
جیر جیر جیرجیرک
چه هم نوازی زیباییست
سمفونی شب
و من با بلیط خیالت دعوتم به
اعماق تاریکی
به گذر سایه ها
به توهم باران
و سکوت تلنگریست که دوباره
مرا در تابوت تنهایی رها میکند
زهرا رشیدی
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
ام ,تو ,زهرا ,ی ,هایمان ,یک ,با تو ,هایمان را ,از تو ,کردم از ,تلخ می ,زهرا رشیدی علویجه
درباره این سایت