تلنگر
آمده در کنج فالم، آیه ی چشمان تو
کاش می دیدم خودم را در ته فنجان تو!
در دهِ آباد قلبم کدخدایی می کنی
کارتن خوابم ولی، در گوشه ی تهران تو
لا به لای اسم تو گاهی تکلّم می کنم
نامِ من ای کاش باشد، بین یک هذیان تو
در خیالم می گذارم سر به روی شانه ات
این سری که سالها بوده ست بی سامان تو
دل هدف، چشمم هدف، قلب و سر و جانم هدف
جان و چشم و قلب و سر، تقدیمی پیکان تو
گرچه دلخونم ولی با این همه گاهی فقط
یک تلنگر می زنم با شعر بر وجدان تو
مهشید ملکی زاده
تاریخ ثبت شعر : 1398/10/27
تاریخ ثبت شعر : 1398/10/27
شعر شمالی - فرشته گلدوست طالکوئی
هدف، ,گاهی ,قلب ,تلنگر ,ملکی ,شعر ,قلب و ,هدفجان و ,جانم هدفجان ,و جانم ,و سر
درباره این سایت